ترجمه،ظرافت ها، پيچيدگي ها و لغزش ها

|

نياز بشر به برقراري ارتباط و دسترسي به دانش ديگران، همچنين غير ممکن بودن تسلط بر همه زبان هاي موجود يا حتي چند زبان براي همه انسان ها، نياز به ترجمه را روز به روز بيشتر مي کند.


توقع اينکه همه بتوانند با يک زبان واحد با هم ارتباط برقرار کنند و يا همه به زبان هاي مختلف تسلط داشته باشند توقعي بي جا و ناممکن است. از اين لحاظ، ترجمه تنها راهي است که افراد ناآشنا به زبان، اين فرصت را پيدا مي کنند تا با دنيايي فراتر از دنياي خود ارتباط برقرار کنند. در نهايت" دانش، مهارت و هنر ترجمه" است که کمک مي کند تا درهاي دنياي ناشناخته در زمينه هاي مختلف به روي انسان ها باز شود تا نسبت به آنها علم و آگاهي پيدا کند و از تجربه هاي ديگران بهره گيرد.

عده اي ترجمه را راهي براي دسترسي به دستاوردهاي علمي و فرهنگي ملل ديگر مي دانند و آن را نوعي مبادله فرهنگي بحساب مي آورند. در اين باره برخي کارشناسان استدلال مي کنند که هدف اصلي در کاربرد ترجمه، بارورتر کردن و توانمند تر ساختن فرهنگ ملل است. آنها مي گويند فرهنگ سازي يکي از وظايف مهم ترجمه است.

عده اي ديگر بر اين باورند که از ابتداي تاريخ، هدف ترجمه از ميان برداشتن سد موجود ميان ارتباطات انسان ها و ايجاد تعامل بين آنها بوده است. از اين رو يک مترجم هنگامي موفق است که بتواند در مخاطب خود تاثير شناختي، احساسي و عاطفي يکسان با آنچه در زبان مبدا توليد شده (متن مبدا) است ، ايجاد کند و اين مساله به رواني متن بستگي دارد.

برخي کارشناسان بر اين باور هستند که ترجمه هنر و مهارتي نيست که به آساني آن را ياد گرفت. عشق و تلاش زياد لازمه مترجم شدن است. به گفته اين کارشناسان، مترجم حرفه اي شدن يک روند طولاني است که برخي تحمل طي کردن آن را ندارند. بسياري بدون طي کردن اين روند و تنها با گذراندن چند ترم کلاس زبان يا چند صباحي اقامت در خارج از کشور ادعاي مترجم بودن را دارند.

" پرويز مصلي نژاد" عضو هيات علمي دانشگاه و مدير گروه زبان انگليسي "دانشکده خبر"، مي گويد: بعضي از دانشجويان رشته زبان هاي خارجي با ترجمه يکي دو متن تصور مي کنند که مترجم شده اند و توانايي ترجمه و برگرداندن مطالب از زبان بيگانه به فارسي يا برعکس را دارند.

مشکل ديگري که در رابطه با ترجمه وجود دارد اين است که افراد مختلف جامعه –حتي در مواردي افراد فرهيخته -از مترجمان توقع دارند که قادر به ترجمه متون مختلف باشند.

* خطاهاي ترجمه

" خورخه لوييس بورخس"، نويسنده و شاعر معروف "آرژانتيني"، گفته است گاه مترجم از نويسنده بهتر عمل مي کند و کتاب خوبي که سبک ضعيف دارد، ممکن است با تصحيح ها و پالايش هاي يک مترجم فروتن در زباني ديگر، کتاب بهتري شود.

با اين وجود ، درموارد زيادي به مطالبي بر مي خوريم که به زبان فارسي يا زبان بيگانه ارايه شده اند و داراي خطا هايي است که گاه خنده دار، زماني مشکل ساز و توهين آميز و در مواردي تاسف آور هستند.

خطاها هميشه ساده نيستند. گاه مترجماني وجود داشته اند که با ترجمه نادرست، بر شهرت و اعتبار نويسنده اصلي متن، لطمه واردکرده اند.برخي کارشناسان مي گويند مترجماني که متني را نادرست ترجمه مي کنند، مرتکب "خيانت " مي شوند، خيانت به زبان و خيانت به مترجمان جواني که شايد از سبک و سياق ترجماني آنان الگو برداري کنند.

" نجف دريابندري" مترجم معروف، مي گويد ترجمه نوعي آفرينش است، آفرينش يعني آسان کردن يک دشواري. حال اگر يک دشواري را دشوارتر کنيم بدون شک اسم آن را نمي شود ترجمه گذاشت.

بي توجهي مترجم به توان خود؛ ناآشنايي و فقدان اشراف به موضوع مورد ترجمه و زمينه هاي

آن، فهم نادرست متن اصلي و نيز نا آشنايي به واژگان تخصصي کاربردي مناسب در زبان مقصد؛ فقدان رعايت ساختار نحوي زبان فارسي در ترجمه از زبان ديگر به زبان فارسي و ساختار زبان بيگانه در هنگام ترجمه از فارسي به زبان ديگر؛ از مهم ترين لغزش هاي ترجمه است.

هم چنين رعايت نکردن هماهنگي و يکساني ترجمه جمله هاي مشابه؛ بي توجهي به ابعاد فرهنگي و اجتماعي نهفته در هنگام ترجمه از زبان مبدا به زبان مقصد؛ نا آشنايي با مفهوم و معناي اصطلاح ها و استعاره ها، ترجمه کلمه به کلمه و در نتيجه ناديده گرفتن عبارت ها و ترکيب ها و بافت موضوع؛ ناآشنايي با سبک و ويژگي هاي روحي ، فکري و ذوقي نويسنده را از ديگر لغزش هاي ترجمه مي توان برشمرد.

گاه در ترجمه، متن مورد ترجمه به ويژه در ادبيات داستاني بر اثر بي توجهي يا بي اطلاعي مترجم تغيير مي کند و آشکارا دچار استحاله مي شود. به گفته صاحب نظران گاه اين مشکل را حتي در رمان هايي که جزو شاهکارهاي دنيا محسوب مي شوند نيز مي توان مشاهده کرد.

*ويژگي هاي يک ترجمه خوب

در باره ويژگي هاي يک ترجمه خوب، "قاسم کبيري " در کتاب "اصول و روش ترجمه" مي

نويسد: "براي آنکه ترجمه داراي همان پويايي هاي زبان اصلي باشد بايد ضمن طبيعي بودن فهم آن سهل باشد تا هضم پيام، که شامل اطلاعات و تاثير عاطفي مورد نظر نويسنده زبان مبدا است آسان شود. هر متن زبان مبدا در يک وضعيت تاريخي خاص، در يک وضعيت فرهنگي ويژه، و با يک هدف يعني خواسته نويسنده نوشته شده است."

*ويژگي هاي مترجم

در رابطه با ويژگي هاي مترجم، ديدگاه هاي گوناگوني ارايه شده است اما در مجموع همه اساتيد فن، تسلط بر زبان مبدا و زبان مقصد و اشراف بر موضوع ترجمه را از عمده ترين ويژگي هاي مترجم دانسته اند.

مصلي نژاد مي گويد پيش از هر چيز مترجم بايد به هر دو زبان مبدا و مقصد تسلط کامل داشته باشد يعني تسلط در هر چهار مهارت گوش دادن، خواندن، نوشتن، صحبت کردن. البته در همه موارد و در ترجمه همه انواع متون تسلط يکسان بر همه اين مهارت ها لازم نخواهد بود.

"مهدي مهدوي نيا " عضو هيات علمي دانشگاه آزاد، نيز به پژوهشگر ايرنا مي گويد: مترجمان به دو دسته تقسيم مي شوند مترجمان تجربي و مترجماني که از طريق کسب دانش، کار خود را انجام مي دهند.

وي با اشاره به ويژگي هاي مترجم خوب مي گويد: مترجم بايد علاقمند به پژوهش و برقراري ارتباط باشد يعني بداند چه چيزي را مي خواهد منتقل کند و مفاهيم و پيام هاي لابلاي کلمات را درک کرده باشد و آنها را به درستي منتقل کند. مترجم بايد در صورت نياز در رابطه با موضوع کار خود مطالعه و پژوهش کند.

وي ضمن تاکيد بر دارا بودن "تخصص " براي ترجمه متون تخصصي مي گويد اين که مترجم بخواهد در يک "زمينه خاص" کار کند يا يک "زمينه عام "، متفاوت است. بدون شک اگر زمينه کار تخصصي باشد،مترجم هم بايد صاحب تخصص باشد در غير اين صورت نمي تواند مطلب را درست ترجمه کند.

"کريم امامي " در کتاب "از پست و بلند ترجمه" موارد زير را به عنوان معيارهاي اصلي سنجش توانايي مترجمان ذکر مي کند، "تبحر در زبان مبدا و ترجيحا مدتي اقامت در کشوري که محيط طبيعي آن زبان است؛ توانايي کافي در نگارش زبان مقصد؛ آشنايي با موضوع کتاب؛ برخورداري از تجربه کافي؛ آمادگي صرف وقت و بذل دقت، کمک گرفتن ازديگران (از جمله ويراستار)؛ و بهره مند بودن از قريحه نويسندگي."

موارد متعددي از اشتباه هاي فاحش و گاه خنده دار در ترجمه ها بچشم مي خورد که ناشي از بي توجهي به موارد فوق است.

" قاسم کبيري " مولف کتاب "اصول و روش ترجمه" در اين باره مي گويد: "براي مثال وقتي در فارسي به يک کودک زيبا مي گوييم "مي خورمت" و يا در مورد ديگر مي گوييد"مي کشمت"، کودک مي داند که شما نه قصد خوردنش را داريد و نه کمر به قتل او بسته ايد. زيبايي و ملاحت کودک سبب شده است که شما اين اصطلاحات را به شوخي به زبان آوريد. ولي اگر همين جمله ها را به انگليسي ترجمه کنيد و بگوييد: I’ll eat you! و يا I’ll kill you! و آنها را به يک کودک آمريکايي بگوييد کودک از ترس فورا جايي پناه خواهد گرفت و هرگز حاضر به ديدن مجدد شما نخواهد شد. زيرا شما را آدمخور و يا آدمکش فرض خواهد کرد."

"محمود جمشيدي"، مدرس دانشگاه، نيز در گفت و گو با ايرنا مي گويد: " اگر مترجم مي خواهد به بحث غير ادبي يا فني بپردازد بايد خودش اين کاره باشد و دانش کار را داشته باشد يا با اهل فن مشورت کند تا بتواند واژگان مناسب و درست و قابل فهم متخصصان و کاربران آن رشته را در متن ترجمه خود استفاده کند. "

وي مي افزايد: "براي مثال کتاب "آشنايي با ويندوز " را که به زبان فارسي ترجمه شده مي خوانيم ولي هيچ چيز از آن نمي فهميم چون واژگان استفاده شده در ترجمه براي درک مخاطب مناسب نيست. اين يک مشکل است. ترجمه هايي ديده مي شود که شما تک تک واژگان به کار برده شده در متن را مي دانيد و مي فهميد اما مفهوم جمله براي شما ناآشنا و غير قابل تشخيص است."

* نمونه هايي از خطا هاي ترجمه

علت بسياري از خطاهايي که در ترجمه رخ مي دهد، ناآشنايي يا بي توجهي به اصول ترجمه است؛ يعني تسلط بر زبان مبدا وزبان مقصد، آشنايي با موضوع و مساله امانت در ترجمه.

ترجمه گزينشي و يا آزاد از ديگرمسايلي است که باعث اشتباه در ترجمه مي شود. به گفته کارشناسان و صاحب نظران امر ترجمه، هر جمله اي که توسط نويسنده يا متکلم بيان مي شود حتما در يک موقعيت و بافت اجتماعي قرار مي گيرد و ويژگي هايي بر آن حاکم است و به هيچ وجه نمي تواند در خلاء اجتماعي ايجاد بشود از اين رو ترجمه گزينشي و يا آزاد در مواردي تاثير منفي بر صحت و درستي کل مطلب دارد و آن را زير سوال مي برد.

يکي از مشکل هايي که مترجمان با آن روبرو هستند از اين مساله ناشي مي شود که يک کلمه معني هاي مختلفي دارد. براي مثال کلمه mine در انگليسي هم به معناي معدن است و هم به معناي مين و يا کلمه class هم به معناي کلاس درس و هم به معناي طبقه، جايگاه و شان است و اين نکته گاه باعث بوجود آمدن خطا در ترجمه مي شود.

The soldiers went over the mine and got killed يک مترجم اين جمله را که گزارشي از جبهه جنگ بود چنين ترجمه کرد: سربازها روي معدن رفتند و کشته شدند.

مثال ديگر واژه pen است که سه معناي متفاوت آغل، قلم و نوشتن را دارد. pen در اين جملات به اشتباه چنين ترجمه شده است:

All the sheep are in the pen.؛ - همه گوسفندها داخل قلم هستند.

hereby I pen my resignation. من استعفايم را قلم مي گيرم.

حال آنکه معناي اين جمله ها چنين است: همه گوسفندها در آغل هستند. من استعفايم را مي نويسم.

اين خطا در ترجمه متون فارسي به انگليسي نيز مشاهده مي شود.

در فرهنگ لغت انگليسي معادل واژه notorious، کلمه "معروف " آمده است که به طور ضمني داراي مفهوم منفي است و با تعبير بدنام و انگشت نما بکار مي رود. اما برخي از مترجمان تازه کار بدون توجه به بار معنايي اين واژه آن را به جاي واژه "معروف" (با بار معنايي مثبت ) براي توصيف شخصيت ها و مقام هاي برجسته دنيا بکار مي برند. براي نمونه درمتني که از فارسي به انگليسي ترجمه شده براي توصيف "سعدي " شاعر گرانپايه و معروف ايراني به اشتباه از اين واژه استفاده شده و آمده است: " Saadi is one of the notorious poets of Iran"

در فرهنگ لغات فارسي، واژه "داماد" به معناي کسي است که تازه مي خواهد ازدواج کند يا تازه زن گرفته است و هم به معناي شوهر دختر و شوهر خواهر بکار مي رود. در انگليسي براي هر يک از معاني کلمه "داماد" واژگان متفاوتي بکار مي رود. براي شوهر دختر و شوهر خواهر کلمه son-in-law و brother-in-law استفاده مي شود. در يک متن خبري مترجمي که معناي ضمني اين کلمات را نمي دانست براي معرفي داماد يک شخصيت سياسي مهم در يک خبر انگليسي به جاي son-in-law از واژه bridegroom استفاده کرده بود.

در ترجمه متون فني به خصوص حتما بايد به "فرهنگ اصطلاحات" مراجعه کرد. هرچند که جمشيدي مي گويد در مواردي حتي فرهنگ لغت پاسخگو نيست و گاهي لازم مي شود مترجم براي ترجمه متن خود به کاربران روزمره آن وسيله فني مراجعه کنند تا واژه کاربردي عاميانه آن را پيدا کنند. براي مثال کلمه "cut " در مهندسي عمران، "خاکبرداري" ,

و bulk "داربست" معني مي شود.

گاهي ممکن است مترجم به اشتباه قياس نابجا کند و يا قاعده اي را تعميم کلي بدهد. اين مساله در مورد برخي پسوند ها زياد اتفاق مي افتد. براي مثال پسوند less بيشتر اوقات هنگامي که به کلمه اي اضافه مي شود معناي متضاد را ارايه مي هد . در همين رابطه برخي مترجم هاي ناوارد کلمه اي مانند priceless را بي ارزش ترجمه مي کنند. در حالي که اين کلمه به معني بسيار پر ارزش و نفيس است.

گاه اشتراکات زباني مترجم را به اشتباه مي اندازد. مواردي است که کلمات بيگانه با تغييراتي در معنا در زبان فارسي به کار برده مي شوند اما مترجمان درهنگام برگرداندن اين کلمات به اشتباه کاربرد فارسي را براي واژه بيگانه بکار مي برند. براي مثال در فارسي محاوه اي گفته مي شود فلان شخص ترور شد و گاه ديده شده که مترجم از کلمه terror براي معناي "به قتل رساندن و کشتن" استفاده کرده است در حالي که در انگليسي اين واژه به معناي "ترس و وحشت" است. يا کلمه مسلسل کلمه عربي است. اما اين کلمه در عربي به معنايي که ما در فارسي به کار مي‌بريم (نوعي سلاح) به کار نمي رود، در عربي مسلسل، "رشاشة" و در انگليسي machine gun ناميده مي شود.

گاهي کلمات شباهت آوايي يا املايي دارند و مترجم بايد دقت کند که در رابطه با شباهت آوايي با توجه به بافت جمله ترجمه را انجام دهد براي مثال در زير نويس يک فيلم مترجم براي serial killer به جاي "قاتل زنجيره اي" از عبارت "قاتل غله" استفاده کرد.

در يک مورد خبري، يکي از مترجمان خبري براي عبارت human rights watch به جاي ديده بان حقوق بشر عبارت "ساعت حقوق بشر " را به کار برد و مترجم ديگري ملکه ويکتوريا را "ملکه پيروزي " معرفي کرد.

مترجمي، جمله انگليسيToday was totally the opposite. It was really dull and boring را به اين صورت ترجمه کرد: امروز خيلي مناسب بود. واقعا کسل کننده و ملال انگيز بود. در اينجا مترجم کلمه" opposite" به معناي "متضاد و مخالف" را با کلمه "apposite" به معناي "مناسب و بجا" اشتباه گرفته است.

کلمه interest مترادف بهره بانکي است که در کشور ما اعمال مي شود. کلمه ديگري که در اين زمينه وجود دارد کلمه profit است که به مفهوم سود بانکي است که خلاف اصول اسلامي است اما برخي مترجمان در متون اقتصادي به اشتباه اين دو واژه را به جاي هم استفاده مي کنند.

در يک کتاب، مترجم کلمه heaven را که به معناي "بهشت " و نيز " آسمان" است در جمله اي به اين صورت ترجمه کرد"وي بعد از اينکه گوشي را گذاشت سرس را به طرف بهشت گرفت و فکر کرد."

*ترجمه اصطلاحات

همه زبان ها داراي اصطلاحات خاص خود هستند يعني يک رشته کلماتي که معاني آنها با معناي تک تک کلمه ها فرق دارد، يا از استعاره و تشبيه هايي استفاده مي کنند که در زبان ديگرمتفاوت است. اين بخش ازکار، مترجمي را که مي خواهد کار خوب ارايه دهد به چالش مي کشد. در ترجمه اصطلاح ها اغلب ترجمه لفظ به لفظ کارساز نيست. امامي مي گويد "بايد يک اصطلاح انگليسي را برداشت و در حد امکان يک اصطلاح فارسي به جاي آن گذاشت. اگر در انگليسي داشته باشيم he gave himself up ، نبايد بنويسيم "خودش را بالا داد،، بلکه بايد بنويسيم "خودش را تسليم کرد". و در مقابل he tossed and rolled all night بهتر است بگوييم "تمام شب از اين دنده به آن دنده شد" و نه "تمام شب غلطيد و خود را بالا انداخت".

به نظر امامي ترجمه اصطلاح هاي تخصصي يکي از بحث انگيز ترين عرصه هاي کار نگارشي و ترجمه است. "مترجم يک متن پزشکي چه بايد بکند؟ يا يک متن مهندسي؟ يا يک متن هنري؟ اصطلاحات زبان اصلي را عينا به کار ببرد؟ خودش اصطلاحات فارسي تازه اي بسازد. ببيند ديگران پيش از او چه نوشته اند و دراقع کدام واژه هاي جديد جا افتاده اند و در سطح وسيعي در حرفه به کار مي روند و کدام پيشنهادها قبول عامه نيافته اند؟"

*بي توجهي به زبان و سبک نويسنده

مقوله مهمي که بعضي از مترجمان در موقع انجام کار ناديده مي گيرند سبک و زبان نويسنده متن اصلي است. اين مورد به وضوح در ترجمه شفاهي يا زير نويس بعضي از فيلم ها ديده مي شود که مخاطبان متن اصلي - چه شنيداري چه ديداري - همه براي مثال مي خندند و مخاطبان زبان مقصد هاج و واج مي مانند که چيز خنده داري گفته نشده است.

جمشيدي، مي گويد آنها دقت نمي کنند که بايد اول تشخيص دهند در زبان اصلي از چه نوع زباني استفاده شده است– زبان دقيق علمي، زبان ادبي زبان معمولي، زبان روزمره، ، زبان کوچه بازار و لاتي، زبان طنزآميز، استعاره يا طعنه.

از جمله مشکل هاي ديگر ترجمه اين است که در بعضي ترجمه ها، مترجم توضيح را با متن اصلي ادغام مي کند به طوري که متن اصلي مخدوش مي شود. بر عکس گاهي متن ترجمه شده حاوي اطلاعاتي است که براي مخاطب زبان اصلي قابل درک و ملموس بوده است اما براي مخاطب زبان مقصد نامفهوم و گنگ است و نياز به توضح دارد اما مترجم به اين مساله توجه نمي کند.

*آوانويسي نام هاي خاص

ذکر صحيح اعلام – نامهاي خاص تاريخي و جغرافيايي – از وظايف اصلي مترجمان است اما در عمل ديده مي شود که اين مساله زياد رعايت نمي شود براي مثال واشنگتن صحيح است يا واشينگتن؛ هري پاتر صحيح است يا هري پوتر؛ و...

*پيشنهاد ها و راهکارها

براي بهبود وضع ترجمه در کشور، اقدامات زيادي بايد صورت گيرد.تشکيل صنف يا اتحاديه مترجمان مي تواند يکي از اقدامات مهم در اين راه باشد.

مصلي نژاد مي گويد: مترجمان ما صنف يا اتحاديه ندارند. يک سازمان يا يک پژوهشکده بايد درست شود و کار هماهنگي و نظارت را انجام دهد.

مهدوي نيا مي گويد: سيستم مميزي لازم است البته مسلما نمي توانيم دست روي دست بگذاريم و کار نکينم تا زماني که زمينه ها را شناسايي کنيم. اگر سيستم نظارتي وجود داشته باشد خيلي از اين مسايل مي کاهد. سيستم مميزي و ارزيابي بايد همه جا باشد و حتما در ترجمه هم بايد باشد.

مهدوي نيا معتقد است بايد يک بررسي علمي همراه با مطالعه موردي صورت گيرد و آسيب شناسي شود که چه عواملي در ترجمه نادرست دخيل است. براي مثال گاهي مترجم زبان را نمي داند حالا يا زبان مبدا يا زبان هدف و مقصد؛ گاهي هنر نويسندگي را نمي داند گاهي جامعه را نمي شناسد؛ گاهي مخاطب را نمي شناسد يا علم ترجمه را نمي داند.

برخي از کارشناسان ايجاد و راه اندازي کتابخانه تخصصي ترجمه را توصيه مي کنند و معتقدند اين کتابخانه بايد کتاب ها و نشريه هايي که مي تواند به علاقه مندان آموزش ترجمه کمک کند يا تسهيلاتي در امر ترجمه گردآوري و فراهم کند و در اختيار مشتاقان قرار دهد. اين کتابخانه بايد همچنين به نرم افزارها و نوارهاي صوتي و تصويري مجهز باشد.

برگزاري کارگاه هاي آموزشي ترجمه در سطوح مختلف و کارگاه هاي ترجمه براي تبادل افکار و آرا براي کارشناسان فن، شناسايي پايگاه هاي ترجمه در اينترنت و اينترانت و نيز ابزار و شيوه هاي کارآمد ديگر و ارايه به علاقه مندان به منظور بالا بردن سطح دانش و کارآيي مترجمان و تسهيل و تسريع در امر ترجمه ازجمله ديگر راه هاي پشتيباني در اين زمينه ذکر مي شود.

کارشناسان همچنين شناسايي مجامع علمي داخلي و خارجي که متولي ترجمه، با گرايش هاي متفاوت هستند، و ارتباط با آنها به منظور استفاده از تجارب آنها و نيز شناسايي امکانات سرگردان، جذب حمايت هاي مادي و معنوي و ارايه خدمات ترجمه را توصيه مي کنند.

همچنين برگزاري همايش در مقاطع زماني متفاوت با مترجمان و استادان فن ترجمه نيز مي تواند در اين رابطه بسيار کارساز باشد.

از: ياسمن تقي بيگي

A Guide to Good Translation for Volunteers

|


راهنمايي براي داوطلبان جهت ترجمه خوب

A wide variety of volunteers have registered as translators with Translations for Progress. Some are professional translators interested in contributing to a good cause, while others are language students with little to no experience in translation. Different volunteers have different capabilities, and we hope that this site will eventually offer plentiful volunteer opportunities ranging from basic translation to more advanced, challenging texts. For those of you with a bit less experience, we have put together a list of pointers to serve as a guide on how to provide the best possible translations for the organization you’re volunteering for.

1. Always translate into your native language unless you are near native or bilingual in the second language. Even then, bear in mind that most professionals translate only into their native language.

2. If you do decide to translate into a non-native language, we strongly suggest finding a native speaker to check your work over before you submit it.

3. If you are unsure of the meaning of a word or phrase, always either check the meaning in a dictionary, with a native speaker, or with the organization that requested the translation.

4. Please don’t attempt to translate texts of a technical nature unless you are familiar with the material or willing to put in the (sometimes considerable) time necessary to research the topic.